گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
ماهنامه موعود شماره 30
شماره 39 - شهریور و مهر 1382








از عالم پندار تا عالم دیدار
یم و غافل « عالم پندار » و به قول عطار نیشابوري: گرچه حجاب تو برون از حد است هیچ حجابیت چو پندار نیست ما جملگی گرفتار
است، سالکی که از سراب پندار و وهم میگذرد تا « عالم دیدار » مسافر « آدمی » . که عین یقین و خودآگاهی است « عالم دیدار » از
« یار » در دشت فراخ و سرسبز دیدار، دیدار حضرت دوست را دریابد. چه، روزي و روزگاري دور، او در عالمی شاهد جمال دلرباي
بوده. دیداري که او را رها نمیسازد. و همین آتش بر خرمن او میزند و از او بیقراري ناآرام میسازد. بسان مرغی در قفس که پر
صورت یار را دیدار نماید. صورت افتاده در آینه جان، « یقین » و بال بر در و دیوار این قفس میکوبد تا شاید رها شود و در دشت
خلاصی یابد. همه آنچه اتفاق افتاده از « پندار » میکند و آرام از وي میستاند تا شاید از قفس « عالم دیدار » او را متذکر
همه آمد و شدها، همه ماندگاري و همه فراز و فرودها. افسوس که ما همگی در گرو .« اینهمه آوازهها از شه بود » . همینجاست
دور افتادهایم. جمله « اشارت » گزاردهایم و غرق در گمان از عالم دیدار و « عالم اعتبار و عبارت » پندار ماندهایم. جان، رهن
است. و وجه « عالم اشارت » بیقراریت از طلب قرار توست طالب بیقرار شو تا که قرار آیدت همه بیسامانی ما از دورافتادگی از
و» است. حقیقت آدمی نیز همین است چنانکه سرّ « تعلق خاطر پوشیده به عالم اشارت » تمایز انسان با سایر موجودات نیز همین
نیز همه هویت او را و وطن مألوفش را مینمایاند. اگر چه به غلط و از روي پندار وطن خویش را آب و « نفخت فیه من روحی
نیست، وطن مألوف نیستان وجود است و عالم « این وطن مصر و عراق و شام » خاك و علیق میپندارد اما ناگزیر خواهد فهمید که
فرو افتاده است. شاید نسبت میان همین وطن و عالم دیدار است که حضرت « مغاك پندار » دیدار که اینک از آن دور مانده و در
و فرموده: ورنه با بودن در عالم پندار و سیر در وهم « حُبُّ الوطن من الایمان » دانسته « ایمان » ختمی مرتبت، دوستی و مهر آن را عین
« مقصد و مقصود » . و گمان که ایمان حاصل نمیشود. آدمی برخاسته از عالم دیدار و مسافر این عالم است و دیدار عین دیدن
دیدار است و هر چه جز این، عین واماندگی و ایستایی است چنانکه ماندن در بند سراب عین بیخردي است. به این دوستان جوان
.« پندار » میساختم و نه « دیدار » و به یاد ایشان منتشر میشود مزین به عنوان «( مهدي(ع » گفتم: جاي شما بودم نشریهاي را که به نام
منادي، ،«( مهدي(ع » . و عالم اعتبار و گمان ممکن نیست « پندار » بیگذار از « دیدار » طالب دیدار است. و این ،«( مهدي(ع » طالب
و خلاصی از پندار است. وقتی در « عالم دیدار » و دوستی است و دیدار وي عین فرود در « عالم دیدار » داعی، سبیل، ذاکر و مبشر
خدایا دیدار آن طلعت و رشیده ؛« اللّهمّ أرنی الطلعۀ الرشیده و الغرّة الحمیده واکحل ناظري بنظرةٍ منّی إلیه » : دعاي عهد میخوانیم
آن چهره تابناك حمیده را نصیب من کن و... متذکر این نکته میشویم که این دیدار چشمی پاك از پلیدي و پندار میطلبد که
وجه » وجهاللّه است و » است. چه او « دیدارش عین دیدار حق » بیاذن حضرت حق ممکن نیست تا شاید نظارهگر چهرهاي شود که
پرده پندار را دریده؛ از همین رو در هر « چشم مرد خدا » . را با چشم مانده در وهم و صورتپرستی نمیتوان دیدار داشت « خدا
صفحه 7 از 48
فَثَمَّ وجهاللّه . جمال یار ندارد » در وقت دیدار ناظر بر ابتدا و انتهاي عالم میشود « مردخدا » جایی جز حق و چهره حق نمیبیند. چشم
در ادبیات شیعی و ادب شیعه بودن، جمال حق در سیماي انسان کامل، « حافظ » حجاب و پرده ولی غبار ره بنشان تا نظر توانی کرد
وجهاللّه » است. و « بقیۀاللّهالاعظم » وجهاللّه و » حضرت صاحبالزمان و حجت حی خداوند متجلی است. و طالب دیدار جمال، طالب
در سیماي « ظهور و دیدار حق » جز امام مبین و حق نیست. از همین روست که انسان، بیآنکه بداند، طالب دیدار و منتظر « الاعظم
او را در کشف مصداق حقیقی چنان گرفتار آورده که هر لحظه سیما و « عالم پندار » امام مبین است. اما، غفلت و سیر و سلوك در
را تجربه نمیکنند الاّ با بستن چشم و گوش و « دیدار » صورتی را سیما و وجه خدا میانگارد. همه، بیآنکه بدانند منتظرند اما همه
گذر از عالم عبارت. اگر آدمی از این عالم خلاص شود، پاي در ساحت عالم دیدار میگذارد، در این عالم دیگر حجاب و پردهاي
نیست. جملگی ظهور است و دیدار رودررو. طالب و مطلوب سینه به سینهاند. چون این ظهور حادث نشده، منتظر ظهوریم. چون
پرده نیفتاده، در عالم تصور و خیال گرفتاریم. چون یار پرده ز رخ برنمیکشد هر کس حکایتی به تصور چرا کند؟ اما چون این
براي طالب دیدار حادث میشود حتی اگر وقت فیزیکی ظهور حضرتش فرا نرسیده «( ظهور امام عصر(ع » ، رخ دهد « ظهور درجان »
« دیدار » پردهها به کنار رود و دیدار حضرت دوست عمومی شود. از همینرو، زمان انتظار « یداللهی » باشد. قبل از آنکه با نیرو و قوه
براي همه یکسان نیست. براي بسیاري ظهور اتفاق افتاده است و براي برخی به اذناللّه قبل از ظهور کبراي حضرت
صاحبالزمان(ع) اتفاق خواهد افتاد. این دیدار شدنی و ممکن است. خواست همه انبیا و اولیا و اوصیا و حکمت آمدن و شدن
بوده است و بس. نزد اهل معرفت، براي هر یک از حواس ظاهري، حسی باطنی موجود « عالم دیدار » آدمی در پهنه خاك. نیل به
است. که بهکار افتادن آنها مشروط و منوط به از کار افتادن آن حواس ظاهري است. تنها واسپس این گشایش و فتوح است که
انسان مؤمن، ملکوت عالم را میبیند و با خلاصی از همه رنگها و تعلقها از جنگ و نزاع و جدایی رها میشود. چونکه بیرنگی
اسیر رنگ شد موسیاي با موسیاي در جنگ شد رنگها جملگی متعلق به عالم پندارند. رنگ دروغ است و فسانه، رنگ ملامت
است و حیله، حجابی میان طالب و مطلوب. وقتی رنگها به کنار روند و جدایی و دوئیت از میان برخیزد فرزند آدمی درمییابد که:
که یکی هست و هیچ نیست جز او وحده لا اله الاّ هو مدرسه انبیا، مدرسه گشایش چشم دل و بصیرت است، و از همین رو در این
تعبیه شده تا شاگرد این مدرسه با گذار از این سه کلاس، جسم و نفس و روح را « شریعت، اخلاق و معرفت » مدرسه سه کلاس
مهیاي گذار از عالم ملکی و اعتبار نماید و در پایان ناظر جمال دلاراي حضرت دوست شود. او را از خود رها میسازند تا در دشت
فراخ عبودیت، ناظر بر جلوه حق شود. تنها در این وقت است که گوش جان آدمی نیوشاي کلامی از عالم دیدار میشود. امام
باباللّه » سبیلاللّه منتظر را تا » عصر(ع)، سفیر عالم دیدار است، داعی این عالم و رهنمون شونده به سوي آن. حضرت در مقام
« ولایت تامه » وجهاللّه شود. حضرت در مقام » وي را به ساحتی وارد میسازد تا شاهد « باب اللّهی » رهنمون میشود و سپس در شأن
را تربیت میکنند تا مستعد ورود به این عوالم شود. غفلت دور دراز طی همه قرون « منتظر » با تصرف در جسم و جان « کلیه الهی » و
جمالش « ظهور کبراي » حضرتش را سخت و « دیدار » بر ضخامت دیوارهاي زندانی که در آن غنودهایم افزوده است. چنانکه امروز
ما شده است. ما را راهی جز ویرانی این بند و زندان نیست و چارهاي « روزي مقدر » ،« دوري » ، را دور میانگاریم. گویا چونان اغیار
و فرود در عالم دیدار « دیدار » جز گذار از لایههاي تو در توي پندار و گمان. ما را راهی جز انتظار بزرگ و مجاهده بزرگ براي
نیست. و تنها این جهاد بزرگ است که همه رنگهاي ریا و دوئیت و شرك و نفاق و مجادله را از جسم و جان ما دور میسازد و
بحر لطف حضرت را براي دستگیري و تربیت ما بهجوش میآورد تا با شأن یداللهی او در سبیل نجات قرار گیریم. امید که در
آستانه جشن میلاد آن امام مبین و حبلاللّهالمتین، بخت مجاهده بزرگ براي گذار از عالم پندار، روزي شبان و روزان ما شود.
انشاءاللّه
غرب، سینما و آخرالزمان
صفحه 8 از 48
با آقاي مجید شاهحسینی داشتیم، بسیاري « غرب، سینما و آخرالزمان » اشاره : در پی گفتوگویی که در شماره 37 مجله با موضوع
از خوانندگان عزیز موعود ضمن تماس با دفتر مجله خواستار پیگیري این موضوع و باز کردن ابعاد بیشتر آن شدند. از اینرو از
برادر عزیزمان آقاي شاهحسینی تقاضا کردیم که این بار با قلم خود زوایاي دیگر موضوع مهم غرب و آخرالزمان را بررسی کنند و
ایشان هم با بزرگواري تمام دعوت ما را اجابت و مقالهاي را که در پی خواهد آمد تهیه کردند که امیدواریم مورد استفاده همه
1 ترکیب سهل و ممتنعی است که در بسیاري از محافلِ دینی، هنري، « آخرالزمان » خوانندگان گرامی مجله واقع شود. این روزها
تاریخی و سیاسی، به کرات مورد استفاده قرار میگیرد و این واژگان حتی در ادبیات شفاهی و فرهنگ فولکلوریک برخی اقوام و
ملل جهت بیان یک حس مشترك بشري از پایان تاریخ به کار میرود. اکنون سؤال این است که در وراي این ترکیب کلی و
تعریف مشترك، چه کلید واژههاي مشخصی را میتوان سراغ گرفت. طبعا پیش از ورود به این بحث لازم است تعریفی کلی و
تعریف » عرضه داریم و طبیعتا محصول این تعریف، یک گزاره جامع و مانع یا به بیان دیگر یک « آخرالزمان » اجمالی از مفهوم
یک باور مشترك بشري در خصوص فرجام کار عالم ناسوت است که عالم « آخرالزمان » ، نخواهد بود. براساس این رویکرد « علمی
ماده را در نگاهی بُرداري و زمانمند، داراي نقاط ابتدا و انتهایی میداند. طبق این تعریف، عالم ماده ازلی وابدي نیست و
همانگونه که در زمان معینی ایجاد شده، در وقت مشخصی نیز به پایان خواهد رسید. حال اگر عالم ماده را به یک کتاب قطور و
آخرین فصل از کتاب ناسوت خواهد بود. از آنجا که خالق « آخرالزمان » ، سالهاي عمر این عالم را به صفحات آن کتاب تشبیه کنیم
گیتی، کتاب خلقت عالم را بیغایت و بیهدف قلم نزده، لاجرم چکیده عمر عالم و همه مقصود از آفرینش، در واپسین فصل این
کتاب ظهور خواهد کرد و همه قصههاي ناتمام این کتاب، در آخرین فصل آن، پایانی شایسته و مقبول خواهند یافت. طبق آن چه
پاسخ تمام سؤالهاي ناتمام عالم هستی است و آن چه در آخرین فصل این کتاب به وقوع خواهد پیوست، « آخرالزمان » ، گفته آمد
هدف از خلقت عالم و آفرینش انسان را محقق و آشکار خواهد ساخت. به بیان دیگر، آخرالزمان، برههاي از تاریخ است که طی
آن عالم ناسوت، هویت لاهوتی خویش را باز خواهد یافت و در واپسین چالش میان حق و باطل، شناسنامه توحیدي عالم ماده
و شرایط آن، در میان همه ادیان و اقوام، به حدي عمیق و « آخرالزمان » دوباره پیدا و پدیدار خواهد شد. باورمندي نسبت به مقوله
2« کارل گوستاو یونگ » مشترك است که جز پذیرش فطري بودن این باور، راه دیگري باقی نمیگذارد. یعنی همان پدیدهاي که
4 یاد میکند. در « کهن الگو » 3 آدمی به رسمیت میشناسد و از آن با عنوان « ضمیر ناخودآگاه مشترك » آن را به عنوان قسمتی از
یک کهن الگوي عام و مشترك بشري است که آدمیان را صرفنظر از سرزمین و رنگ و نژاد، حول محور « آخرالزمان » حقیقت
یک باور مشترك در خصوص پایان عمر دنیا گرد هم میآورد. براساس این باور، آخرالزمان به عنوان آخرین فصل کتاب عالم، به
نوبه خود به سه مقطع زمانی قابل تقسیم است: مرحله اول، موعد آزمونهاي سخت و فتنههاي آخرالزمانی است. طی این مرحله که به
5 موسوم است، فتنههاي آخرالزمانی یکی از پی دیگري آشکار میشوند و انسان را در ورطهاي از بلایاي مافوق « عصر عسرت »
6 و باز شدن دریچه امید است. در این مرحله جدال میان حق و باطل به « آشکار شدن منجی » تصور غرق میکنند. مرحله دوم، مقطع
عصر » 7 آغاز میشود. مرحله سوم، در پی غلبه حق بر باطل و هزیمت اهریمن از گیتی آغاز میشود و به « نبرد نهایی » اوج میرسد و
8 موسوم است. در این مرحله انسان به نهایت رشد و کمال نایل میشود و تمام ظرفیتهاي نهفته عالم هستی بروز میکنند. « طلایی
براساس یک الگوي آخرالزمانی مشترك، در تمامی ادیان الهی و بسیاري از اساطیر کهن اقوام و ملل، تقریبا همین روایت سه
9 مهمترین مانع پیشروي منجی 10 و یاران اوست « آنتاگونیست » مرحلهاي را میتوان یافت و در اکثر این روایات یک ضد منجی یا
که تمام تاریکیها و نیروهاي اهریمنی در پشت سر او قرار گرفتهاند. براساس اکثر روایات، نبرد نهایی میان خیر و شر، نبردي
سهمگین و خونبار است که طی آن منجی و یارانش به امداد الهی بر لشکر اهریمن پیروز خواهند شد و بقیۀالسیف این نبرد، ظهور
صفحه 9 از 48
عصر طلایی یا آرمان شهر 11 آخرالزمانی را شاهد خواهند بود. آنچه بیان شد در حقیقت خویش به فطرت آدمی برمیگردد و
همین الگوي فطري به دلیل برخورداري از ساختار اولیه درام (جدال خیر و شر و روایت فرازمانی) دستمایه بسیاري از رمانهاي
مشهور و فیلمنامههاي سینمایی قرار گرفته است. حتی داستانها و فیلمهاي کودکان نیز از این سوژه جذاب بینصیب نماندهاند و
همذات پنداري کودك با شخصیت منجی به عنوان مهمترین عامل جذابیت این قبیل آثار براي کودکان و نوجوانان در نظر گرفته
شده است. طبعا نظام تصویري هالیوود 12 نیز به عنوان بزرگترین امپراتوري سینمایی جهان، به دلایل عدیده این سوژه جذاب و
جهانی را محور بسیاري از محصولات تصویري خویش قرار داده است؛ تا جایی که هماکنون در سینماي آمریکا، انواع مختلفی از
آخرالزمان را میتوان مشاهده نمود و به همان میزان منجیان آخرالزمانی نیز متکثر و متنوعاند. این گونههاي آخرالزمانی در یک
طبقهبندي ساده عبارتند از: آخرالزمان تکنولوژیک 13 ، آخرالزمان طبیعی 14 ، آخرالزمان دینی 15 ، آخرالزمان علمی تخیلی 16 و
آدمی با « آخرالزمان تکنولوژیک » آخرالزمان اسطورهاي 17 که هر یک واجد شرایط و قهرمانان مختص خویش هستند. در
آفریدههاي تکنولوژیک خویش در جدال است و این مصنوع شوریده بر صانع، شرایط آخرالزمانی را براي انسان پدید میآورد.
20 میتوان « ماتریکس » 19 و « ترمیناتور 2 » 18 و تداوم آن را در « دکتر فرانکنشتاین » : جرقههاي آغازین اینگونه را در آثاري مانند
دید. در اکثر این آثار انسان در مقابل مصنوع و مخلوق خویش کم آورده و دچار بحران هویت است. منجی این قبیل آثار معمولًا
یک انسان دانا و شجاع است که با درآمیختن دانش و شهامت در ضمیر خویش، پیروان اندك خود را هدایت و رهبري میکند. در
آخرالزمان » پایان نیز این تکنیسین اخلاقگرا، آنتاگونیست تکنولوژیک را شکست میدهد و بر نیروهاي دشمن غلبه میکند. در
طبیعت صبور و مقهور انسان، به دلایل عمده (از جمله تخریب طبیعت به دست آدمی) بر علیه نسل بشر عصیان میکند و « طبیعی
وقایعی مانند: گردباد، سیل، زلزله، آتشفشان و برخورد شهابسنگهاي عظیم به کره زمین، شرایط آخرالزمانی را پدید میآورند.
گاهی نیز به دلیل دخالتهاي نابجاي انسان در پروسههاي طبیعی و دستکاریهاي ژنتیک، هیولاهاي ناشناختهاي از دل طبیعت پدیدار
،24« دنیاي آب » ،23« قله دانته » ،22« آرماگدون » ،21« برخورد عمیق » : میشوند و حیات بشر را به مخاطره میافکنند. فیلمهایی نظیر
« آخرالزمان دینی » . 26 هر یک به سهم خود، مصادیقی از آخرالزمان طبیعی محسوب میشوند « پارك ژوراسیک » 25 و « گودزیلا »
مهمترین و قابل بحثترین رویکرد سینماي هالیوود به بحث آخرالزمان است که به دو شیوه: پرداخت مستقیم یا رویکرد نمادین و
، استعاري، شرایط آخرالزمانی را به تصویر میکشد. در این رویکرد آنتاگونیست در قالب یک ضد ارزش دینی (مثلًا: شیطان 27
ضد مسیح 28 یا دجّال) در یک زمان خاص از زندان خود رها میشود و حیات بشر را بر روي کره زمین مورد تهدید قرار میدهد.
طبعا در این قبیل آثار، منجی یک شخصیت متدین (مثلًا یک کشیش 29 یا یک قدیس) 30 است که با تلفیقی از ایمان و شهامت و
ایثار، آنتاگونیست را شکست میدهد و سحر شیطان را باطل میکند. در این قبیل آثار گاهی مسیح 31 و گاهی پیروان او محور
،22« جنگیر 1و 2 » ، مقابله با شرارتاند و در پروسهاي تقدیري و حساب شده، شیطان را مقهور و منکوب میکنند. فیلمهایی نظیر
سوژه گروه « آخرالزمان علمی تخیلی » . 34 مصادیق اینگونه آخرالزمانی به شمار میروند « پایان روزگار » 33 و « طالع نحس 3 »
دیگري از آثار هالیوودي است که طی آن تلفیقی از خیال و واقعیت یک خط آخرالزمانی را پدید میآورند. در این الگوي روایی،
آنتاگونیستها در قالب موجودات فضایی، از آن سوي کهکشان و از اعماق تاریک فضا، پدیدار میشوند و حیات انسان را بر روي
زمین مورد تهدید قرار میدهند. منجی این قبیل آثار با ترکیبی از دانش و مسائل ماوراءالطبیعه به جنگ بیگانگان میرود و در
،36« روز استقلال » ،35« بیگانه » نبردي سخت و خونین، مهاجمان فضایی را از سر راه برمیدارد. فیلمهایی نظیر: مجموعه 4 قسمتی
دستمایه گونهاي دیگر از آثار « آخرالزمان اسطورهاي » . 38 از جمله این قبیل آثارند « جنگ ستارگان » 37 و مجموعه « عنصر پنجم »
هالیوودي است که طی آن، آنتاگونیست از آن سوي مرز واقعیت و رؤیا و از دنیاي رمزآلود افسانه و اسطورههاي کهن سر
برمیدارد و به دنیاي امروز پا میگذارد و پارادوکس ماهوي آنتاگونیست با دنیاي مدرن امروز، شرایط آخرالزمانی را پدید
صفحه 10 از 48
میآورد. در اینگونه آثار، منجی و یاران او هیچ چارهاي جز سفر به دنیاي اسرارآمیز اسطوره و خیال ندارند؛ زیرا هیچ سلاح و
شیوه مدرنی بر آنتاگونیست ما قبل تاریخی کارگر نیست و صرفا او را با تمهیدات اسرارآمیزي از جنس خود او میتوان از میان
برداشت. سرانجام با کشف یک طلسم یا ابزاري سحرآمیز، قدرت جادویی آنتاگونیست باطل میشود و بحران فرو مینشیند. از
ارباب » 41 و « عقرب شاه » ،40« بازگشت مومیایی » ،39« مومیایی » : مصادیق تصویري اینگونه آخرالزمانی میتوان به فیلمهاي
42 اشاره نمود. علاوه بر آنچه ذکر شد، در سایر گونههاي سینمایی نیز ردپایی از سوژه آخرالزمان و منجیان آخرالزمانی « حلقهها
میتوان مشاهده نمود. به بیان دیگر موضوع آخرالزمان، امروزه به چاشنی و مکمل برخی از گونههاي دیگر سینمایی تبدیل شده که
توضیح در این مقوله نیازمند مقاله جداگانهاي است. در یک جمعبندي کلی به نظر میرسد که سیاستگذاران امپراتوري تصویري
آمریکا و اعضاي اتاق فکر هالیوود، با کشف جاذبه کمنظیر سوژههاي آخرالزمانی و براساس چند هدف مشخص، تولید آثار
سینمایی سالیان اخیر را در دستور کار خویش قرار دادهاند: هدف اول، سوء استفاده از احساس نیاز فطري و کنجکاوي طبیعی انسان
امروز در خصوص آخرالزمان در مسیر جلب سرمایه و کسب ثروت بیشتر است. به هر حال سوژههایی از این دست در زمره پر
فروشترین محصولات سینمایی تاریخ سینما محسوب میشوند و این اقبال بیش از حد بینندگان طبعا از چشمان تیزبین ارباب سینما
به دور نمانده است. هدف دوم، ترویج نگاه آخرالزمانی مطلوب هالیوود و تعریف مفاهیمی نظیر: منجی، دجال و علائم پایان دنیا
براساس آموزههاي توراتی و انجیلی است. در این گونه آثار موضوعاتی از قبیل: شیطان، ضد مسیح، بهشت 43 و دوزخ 44 و نبرد
نهایی خیر و شر همگی بر مدار توصیفات کتاب مقدس مطرح میشوند و همین امر به ترویج آموزههاي بعضا تحریف شده کتاب
مقدس منجر میگردد. هدف سوم، از پرداختن به موضوع آخرالزمان ترسیم مغرضانه مختصات پیروان شیطان و نسبت دادن شر و
پلیدي به بلاد مشرق زمین و کشورهاي اسلامی است. در اکثر این آثار، شیطان یا آنتاگونیست ریشه و منشأ شرقی دارد و بعضا از
یک کشور اسلامی برمیخیزد و نیمه غربی عالم را عرصه تاخت و تاز خود و یارانش قرار میدهد. جالب این که حتی موجودات
فضایی چهرههاي شرقی دارند و گاهی هم با مردم مشرق زمین ارتباط یا نسبتی برقرار کردهاند! طبعا در این قبیل آثار سینمایی، اتاق
فکر هالیوود به صورت نمادین، خطوط اصلی نبرد آینده خود را با دنیاي اسلام ترسیم میکند. هدف چهارم، از تولید این قبیل
محصولات تصویري و قریبالوقوع نشان دادن آخرالزمان، سعی در اخذ بیعت خوف و به بیان دیگر کسب اختیار ویژه، در مدیریت
سیاسی، نظامی عالم است. نکته جالب این است که فیلمهاي هالیوود با بزرگ نمایی فجایع آخرالزمانی و توصیف دقیق ابعاد
هراسانگیز آن، بینندگان خود را به گونهاي شرطی و فاقد اختیار میسازند که با تمامی ایدهها و راهحلهاي سازندگان فیلم در
خصوص مقابله با خطرات آخرالزمانی موافقت نموده و هر عملی را به شرط دافع خطر بودن، تأیید خواهند کرد. اصولاً با مرور
فیلمهاي آخرالزمانی سالیان اخیر هالیوود، به نظر میرسد که این قبیل آثار از حد چند محصول سرگرم کننده سینمایی فراتر رفته و
به پروتکل نبرد آینده دنیاي مدرن غرب با دنیاي اسرارآمیز مشرق زمین و فرهنگ غنی اسلامی تبدیل شدهاند. بینندگان میلیونی این
قبیل آثار حتی اگر خود از ساکنان نیمه شرقی عالم یا از پیروان آیین اسلام باشند، با مشاهده مکرر محصولات تصویري هالیوود، از
فرهنگ بومی و قومی خویش دلزده شده و اقتضائات دنیاي مدرن را به عنوان تنها راه مقابله با مشکلات و فتنههاي آخرالزمانی به
رسمیت خواهند شناخت. براساس این تحلیل هدف غایی سازندگان این قبیل آثار آن است تا افکار عمومی مردم جهان، آمریکا را
به عنوان رهبر دنیاي جدید و سر سلسله نیروهاي خیر عالم قلمداد نموده و در قبال تصمیمات تجاوزگرانه و دیکتاتوري نظامی
دولتمردان امروز آمریکا، از خود تساهل و تسامح بیشتري نشان دهند. طبعا در نبرد نهایی میان خیر و شر، مختصري خونریزي و
خشونت (خصوصا اگر از جانب سر سلسله نیروهاي خیر اعمال شده باشد) قابل اغماض و چشمپوشی خواهد بود! و این همان اختیار
تامی است که سینماي هالیوود (به نیابت از دولت آمریکا) تلویحا در صدد کسب آن است. کلام آخر آن که امروز نظام تصویري
هالیوود، مشخصا به عنوان بازوي تصویري سیاستمداران آمریکایی در صدد است تا با مصادره به مطلوب مفاهیم خیر و شر و روایت
صفحه 11 از 48
مغرضانه معجونی از اسطوره و تاریخ، مقدمات رویارویی نهایی غرب را با دنیاي اسلام فراهم آورد و در این میان مدیریت
در عالم و موج سواري سیاسی در اقیانوس فطرت انسانها را وجهه همت خویش « احساس قریبالوقوع بودن آخرالزمان » فرصتطلبانه
قرار داده است. ولی فارغ از تمام این معادلات شیطانی، گردونه علام بر مدار رحمانی خویش میگردد و آخرالزمان حقیقی و منجی
آخرالزمان (نه آنگونه که یاران شیطان میپسندند) در آستانه بروز و ظهورند و پایان این ماجرا را دست اراده الهی رقم خواهد زد.
Apocalypse. 2 .Capl.G.Jung. 3 .Collective Uncoscious. 4 .Archetype. 5 .Tribulation. پینوشتها : 1
Age. 6 .Revelation Age. 7 .Final Conflict. 8 .Golden Age. 9 .Antagonist. 10.Savior-Saviour.
11.Utopia. 12.Holywood. 13.Technological Apocalypse. 14.Natural Apocalypse. 15.Religious
Apocalypse. 16.Sciencefictional Apocalypse. 17.Mithological Apocalypse. 18.Dr.
Frankenstein. 19.Terminator-2. 20.Matrix. 21.Deep Impact. 22.Aramageddon. 23.Dantes
peak. 24.Water world. 25.Godzilla. 26.Jurassic park. 27.Satan-devil. 28.Antichrist. 29.Priest.
30.Saint. 31.Jesus Christ-Nazarin. 32.The exporcist-1&2. 33.The Omen-3. 34.End of days.
35.Alien. 36.Independence day. 37.The fifth element. 38.Starwars. 39.The mummy. 40.The
.mummy returns. 41.King scorpion. 42.Wishmaster. 43.Heaven. 44.Hell
امنیت روانی و اجتماعی در زمان حضرت ولی عصر (ع)
جزو نیازهاي اساسی انسان و فصل مشترك همه مشکلات انسان از بیماریهاي روانی گرفته تا » امنیت « سخنرانی دکترگلزاري
خودکشی، اعتیاد و بزهکاري است. مبحث امنیت از نظر روان?شناسی به?خصوص در بهداشت روانی و در آسیب?شناسی روانی
اهمیت بسیار دارد. آرامش، رشد، شکوفایی انسان، بروز همه استعدادها و خلاقیتها و نیل به همه کمالات انسانی در سایه امنیت
به?دست می?آید. روان?شناسان بر این باورند که انسان نیاز دارد در سایه احساس امنیت، دنیا و حوادث دنیا را قابل پیش?بینی،
قانونمند، منظم و قابل اعتماد و اطمینان تصویر کند. امنیت در لغت مقابل ترس و اضطراب و مترادف با آرامش قلب است.
جان « . امنیت را تضمین رفاه مادي می?داند » لورنس مارتین « . دانشمندان علوم سیاسی از زوایاي دیگري به امنیت نگاه می?کنند
از نظریه?پردازان مسائل سیاسی اجتماعی معتقد » والتر ریتمن « . آن را رهایی از تهدیدات زیان?بخش تعریف می?کند » مورس
است: هر ملتی تا جایی داراي امنیت است که در صورت عدم توسل به جنگ مجبور به رها کردن ارزشهاي خود نباشد و چنانچه در
معتقد است که امنیت در » آرنولد ولفرز « معرض چالش قرار بگیرد بتواند با پیروزي آنها را حفظ بکند. صاحبنظر دیگر علوم سیاسی
معناي عینی آن یعنی فقدان تهدید نسبت به ارزشهاي کسب شده و در معناي ذهنی آن یعنی فقدان هراس از این?که ارزشهاي
مزبور مورد حمله قرار گیرد. در کتاب گرانسنگ غررالحکم و دررالکلم، که در آن حدود یازده هزار روایت از علی(ع)
جمع?آوري شده، روایات بسیار جالب و سازنده?اي درباره امنیت به?خصوص از بعد روان?شناسی آمده است. علی(ع) در آنجا
» ماهیّۀ العیش فی الأمن « : هیچ نعمتی گواراتر از امنیت نیست. جاي دیگري می?فرماید که ؛» لانعمۀ أهنأ من الأمن « : می?فرماید که
بدترین شهرها جایی است که امنیت و سرسبزي در آن ؛» شرّ البلاد بلد لا أمن فیه ولا خضب « اصل و اساس زندگی امنیت است. و یا
بدترین وطنها جایی است که اقامت کنندگان در آن ؛» شرّ الأوطان مالم یأمن فیه القطّ ان « : نباشد. باز در همین کتاب داریم که
احساس امنیت نکنند. خلاقیت و استعدادهاي انسان در پرتو امنیت شکوفا می?شود و نیل به کمالات انسانی براي او میسر
می?گردد. براي مسئله امنیت و این?که چه بکنیم تا انسان یا انسانها داراي امنیت روانی باشند؛ باید در نظر بگیریم که عوامل مهم
در عوامل فردي باید توجه داشته باشید که اگر انسان مفهوم .» عوامل اجتماعی - حکومتی « و » عوامل فردي « : امنیت بر دو دسته?اند
صفحه 12 از 48
تکانه?هاي نفسانی خود باشد؛ اگر خشم، شهوت، حرص، طمع، بخل و... بر او حکومت کند، هرگز به امنیت و آرامش دست
نمی?یابد. در زمینه عوامل اجتماعی - حکومتی هم باید گفت که: یک دولت با ثبات و مشروع و مقتدر بهترین منبع ایجاد امنیت
است، ولی اگر خود دولت دچار مشکلاتی باشد؛ امنیت افرادش را دچار مخاطره می?سازد. تهدیدات دولت یا ناشی از وضع و
اجراي قوانین داخلی یا ناشی از اقدامات سیاسی - اداري مستقیم، علیه بعضی از افراد و گروههاست و یا ناشی از روابط خارجی
دولت است. در هر صورت حکومت باید به?جاي اعمال قدرت و اختناق و دیکتاتوري، عامل اقتدار باشد و با تکیه بر مردم و
مشروعیت و مقبولیت خودش نه تنها ناامنی براي افراد ایجاد نکند بلکه موجد امنیت فرهنگی، اجتماعی، اقتصادي و سیاسی باشد.
آنچه که ما در تجربه تاریخی دیده?ایم و آنچه که در دیدگاههاي دینی به?خصوص اسلام و برنامه?هاي دقیق مربوط به حکومت
امام عصر(ع) در شیعه مطرح شده بنا به دلایل مفصلی که من فقط یک اشاره کوتاهی می?کنم نشان می?دهد که امنیت در قبل از
زمان حکومت امام عصر(ع) به این جامعیت و فراگیري و گستردگی محقق نمی?شود. اگر دو زمینه عمده فردي و اجتماعی را به
معناي حکومتی و دولتی که عرض کردم در نظر بگیریم انسانهاي تربیت نشده، انسانهایی که ناامنی درونی دارند، انسانهاي اسیر
وابستگیها و تکانه?ها، می?توانند عامل ناامنی باشند. اسلام معتقد است که کمترین عامل امنیت تربیت انسان است. در آیات 81 و
اگر می?دانید بگویید که کدام?یک از این دو ؛» فأيّ الفریقین أحقّ بالأمن إن کنتم تعلمون « : 82 سوره انعام خداوند می?فرماید
گروه به ایمنی سزاوارترند؟ کسانی که ایمان آورده?اند و ایمان خود را به شرك نمی?آلایند، ایمنی از آن ایشان است و ایشان
امنیت خالص را آنهایی دارند که ایمان » الذین امنوا ولم یلبسوا إیمانهم بظلم، أولئک لهم الأمن و هم مهتدون « . هدایت یافتگانند
دارند و ایمانشان، ایمان خالص است. آنان که به خاطر منافع یا به خاطر به?دست آوردن توجه دیگران مذهبی می?شوند، نه تنها از
لذت گواراي امنیت مذهبی بهره?مند نیستند؛ بلکه مرتب دچار ناامنی?اند و این متأسفانه از آفات حکومت دینی است؛ چون توجه
به گزینه?هاي مذهبی و کلیشه?هاي مذهبی زیاد می?شود و آدمها تلاش می?کنند که نشان دهند مذهبی?اند و این خود ناامنیهاي
لم « درونی?شان را بیشتر می?کند. در هر صورت آن ایمان درونی؛ ایمانی که انسان خودش انتخاب می?کند و به تعبیر قرآنی
حضرت علی(ع) در همان کتاب بزرگ غررالحکم .» أولئک لهم الأمن « : این منشأ امنیت و آرامش است » یلبسوا إیمانهم بظلم
کسی که ایمان داشته باشد امنیت دارد. همه آنچه که شما در کتاب هوش هیجانی گلدمن می?بینید ؛» و من آمن أمن « : می?فرماید
پیامهاي اصلی اخلاق مذهبی است، کنترل نفس، کنترل تکانه?ها، این?که انسان به دیگران رسیدگی کند و دیگر فاکتورهاي مهم
هوش هیجانی پیام قدیمی ادیان الهی و به?خصوص اسلام است. در مسئله حکومت هم متأسفانه به دلیل این?که انسانها خوب
تربیت نمی?شوند مربیان الهی ندارند و حکومتها بطور جامع تربیت دینی نمی?کنند، این چنین آفاتی وجود دارد و مشکلاتی دارند
که شما در طول تاریخ می?بینید. این انسانهاي تربیت شده در قبل از ظهور امام عصر(ع) تعدادشان بسیار اندك است و ما در سایه
این حکومت عدل الهی - که ابعاد حکومتی?اش گستره فرهنگی، سیاسی و اقتصادي است - این انسانهاي تربیت شده مؤمن واقعی
را می?بینیم و امنیت فردي آنجا میسر می?شود. در بحث امنیت اجتماعی و حکومتی، قرآن در سوره نحل، مثال جالبی را از یک
ضرب اللَّه مثلًا قریۀ کانت امنۀ مطمئنّه یأتیها رزقها رغداً من کلّ مکان فکفرت بأنعم اللَّه فأذاقها اللَّه « : کشور، از یک قریه می?زند
1؛ خدا قریه?اي را مثل می?زند که امن و آرام بود، روزي مردمش به فراوانی از هر جا می?رسید، اما کفران » لباس الجوع والخوف
نعمت خدا کردند و خدا به کیفر اعمالشان به گرسنگی و وحشت مبتلایشان ساخت. اگر یک کشوري امنیت داشته باشد انسانها
اطمینان خاطر پیدا می?کنند، مهاجرت نمی?کنند، در کشورشان می?مانند و سرمایه?گذاري می?کنند. مهاجرت و فرار مغزها
نشان دهنده ناامنی است و به این دلیل اگر امنیت باشد آن اطمینان مطمئناً هست. اگر امنیت و اطمینان باشد رزق و روزي و رفاه
اقتصادي حاصل می?شود. این هم به?دلایل زیادي در قبل از حکومت امام زمان(ع) چنانکه باید و شاید محقق نمی?شود. این را
یملأ اللَّه الأرض به قسطاً و « : هم عرض بکنم این تعبیر که در بیش از سیصد روایت اسلامی راجع به امام زمان(ع) آمده است که
صفحه 13 از 48
در زمان حکومت امام زمان عدل و قسط می?آید، ظلم و جور از بین می?رود؛ فکر نکنید که عدل و ؛» عدلًا کما ملئت ظلماً و جوراً
قسط مترادفند و ظلم وجور هم مترادفند. عدل یعنی این?که انسان هر چیزي را در جاي خود بگذارد این مفهوم به زمینه?هاي فردي
بیشتر تکیه دارد و قسط یک عدالت اجتماعی است. اگر انسانها، یک انسانهاي تربیت شده?اي نباشند و در سطوح متعدد مدیریت
یک حکومت قرار بگیرند، انسان تربیت نشده نا امن و اسیر دست شهوات و هواهاي نفسانی نمی?تواند عدالت اجتماعی را برقرار
بکند. باید مدیر، مدیر درستی باشد تا قسط ایجاد بکند و از آن طرف حکومت اگر ابزارهاي امنیت اقتصادي، سیاسی و اجتماعی را
فراهم بکند آن آدمها تربیت می?شوند؛ یعنی به هم ارتباط دارند، این حاکمان عادل و آن عدالت اجتماعی زمینه?ساز این تربیت
است. غیر از زمان حکومت امام زمان(ع) ما ابتدا می?توانیم با یک کودتا، با یک درگیري با هیأت حاکمه قبل، جابرانی را از بین
ببریم ولی اگر انسانها تربیت نشوند ممکن است در کوتاه مدت نظام قسطی را ایجاد بکنیم ولی چون انسانها تربیت نشده?اند، عادل
نیستند و سازندگی در امور را ندارند، جامعه دوباره تبدیل می?شود به همان جامعه قبلی. اگر بخواهد حکومتی در معناي وسیعش
کار امنیتی بکند باید هم روي عدل کار بکند و هم روي قسط. هم کار فرهنگی، تربیتی، اخلاقی روي تک?تک انسانها بشود و
انسان سالم رشد یافته باآرامش روان در بسترهاي خانوادگی، مدرسه یا جاهاي دیگر تربیت بشود هم این?که حکومت، حکومتی
باشد که عدالت اجتماعی را در ابعاد مدیریتی اجتماعی?اش انجام بدهد. در زمان حکومت امام زمان است که قسط و عدل برقرار
می?شود. در پایان این آیه بسیار معروف مربوط به امام زمان(ع) را عرض کنم. این آیه، آیه 55 سوره نور است. آیه?اي که آنچنان
روشن است که در تمام تفاسیر گفته?اند راهی جز این?که این آیه را تأویل نه، حتی تطبیق بدهیم به زمان امام زمان(ع) ندارد:
خدا به کسانی از شما که ایمان آورده?اند و کارهاي شایسته کرده?اند وعده داده ؛» وعداللَّه الذین امنوا منکم و عملوا الصالحات «
در روي زمین جانشین دیگرانشان کند، همچنان که مردمی را که پیش ؛» لیستخلفنّهم فی?الأرض کما استخلف الذین من قبلکم « : که
و دینشان را - که خود برایشان پسندیده است - استوار ؛» ولیمکنّنّ لهم دینهم الذي ارتضی لهم « . از آنها بودند جانشین دیگران کرد
و وحشتشان را به ایمنی بدل کند. تبدیل خوف به امن، از بین همه تهدیدهاي فردي و ؛» ولیبدّلنّهم من بعد خوفهم أمناً « . سازد
مرا می?پرستند و هیچ چیزي را با من شریک ؛» یعبدوننی لایشرکون بی شیئاً « . اجتماعی؛ در سایه حکومت الهی محقق می?شود
نمی?کنند. این نکته مهم است که ما نمی?توانیم انسان مؤمن و مذهبی تربیت کنیم، مگر این?که امنیت داشته باشیم. جامعه?اي که
داشته باشد. خداوند در آخر این آیه می?فرماید: » یعبدوننی لایشرکون بی شیئاً « در آن مشکلات متعددي باشد نمی?تواند انتظار
اگر اینها اتفاق افتاد، اگر یک حکومت الهی بود، اگر یک دین و قانون جامعی حاکمیت پیدا کرد، اگر امنیت ایجاد شد، آنوقت
و آنها ؛» و من کفر بعد ذلک فاولئک هم الخاسرون « کسی عبادت خدا را نکرد آن آدم، آدم بدي است. آن زمان، زمان بدي است
که از این پس ناسپاسی کنند نافرمانند. پس این عوامل می?تواند زمینه?ساز عبودیت واقعی باشد. به نظر من شاید بهترین تعریف
این باشد که ما در یک وضع موجودي باشیم و بدانیم که به سمت یک وضع مطلوب داریم می?رویم. انتظار یعنی » انتظار « عملیاتی
به سوي وضع مطلوب رفتن، نگاه به یک هدف و غایت بالا و معنوي کردن. یعنی آدم منتظر آدمی است که امروز نسبت به دیروز
یک قدم به طرف آن غایت مطلوب پیش برود. اگر وضع مطلوب حکومت امام زمان، انسانهایی است که مسلط بر خودشانند، امنیت
روانی دارند و حکومتی که در ابعاد مختلف امنیت ایجاد می?کند باید فرد منتظر خودش را تطبیق بدهد با آن غایت. انتظار یعنی
این?که من دقت کنم که آن زمان حکومت امام زمان(ع) چه اتفاقی می?افتد. ما باید در سایه مطالعه دقیق زمان ظهور پرتوافشانی
بکنیم، ببینیم الآن چه باید بکنیم؟ وضع مطلوب کدام است؟ در همه مسائل اجتماعی اینطور است. ما کجا می?خواهیم برویم؟ ما
می?خواهیم به طرف زمان ظهور برویم، در زمان ظهور چه چیزي است؟ انسان تربیت شده مسلط بر هواي نفس و حکومت چیست؟
حکومت عدل الهی، چه ابعادي دارد؟ ابعادي که بخشی از آن را گفتم. حالا انتظار چیست؟ انتظار این است که ببینیم آیا ما داریم
به آن سمت حرکت می?کنیم؟ آیا در خودمان امنیت و وابستگیهایی که امنیت را از بین ببرد ایجاد می?کنیم یا خیر؟ این می?شود
صفحه 14 از 48
انتظار و این شخص می?شود منتظر امام زمان(ع). می?خواهیم بدانیم آیا حکومت ما حکومت منتظر است؟ اگر حکومت منتظر
باشد باید ببینیم چه اندازه بهره از عناصر حکومت امام زمان(ع) دارد؟ این نمی?شود که ما یک کیک دو تنی را مثلًا به نشانه
این?که امام زمان به دنیا می?آید در میدان آزادي بگذاریم. انگار که آن نازدانه و عزیزدردانه?اي که در یک خانه رفاه زده متولد
شده تفاوتش با امام زمان(ع) فقط در وزن این کیک است، ان?شاءاللَّه خداوند به همه ما توفیق بدهد. پی?نوشت : 1 . سوره نحل
. 16 ) آیه 112 )
رجعت امام حسین(ع) در قرآن و روایات